انواع روش های طراحی شغل
ما در مقاله طراحی شغل چیست و چه اهمیتی دارد؟ گفتیم که در طراحی شغل، وظایف و مسئولیتها در یک شغل رو طوری تنظیم میکنیم که حداکثر کارایی و رضایت شغلی به دست بیاد و باعث رشد و پیشرفت و بهبود زندگی کاری افراد بشه. اما برای این کار، یک روش خاص طراحی شغل که همیشه بتونیم ازش استفاده کنیم وجود نداره. در شرایط مختلف، روشهای مختلفی برای طراحی شغل به کار میره. به طور کلی، 4 روش وجود داره که میتونیم شغل ها رو طراحی کنیم. در ادامه به این روشها اشاره میکنیم.
روشهای طراحی شغل:
روش مدیریت علمی
معمولترین روش برای طراحی مشاغل، روش مدیریت علمی هست. این روش رو تیلور پیشنهاد کرده. از دیدگاه تیلور، مبنای طراحی شغل تقسیم کار هست چون بازدهی افراد در این صورت هست که بالا میره. تیلور میگه بهترین طرح برای هر شغل، این هست که حرکات اضافی برای انجام دادن کار رو حذف کرده باشه.
نکات مهم از نظر تیلور در طراحی شغل:
- شغل باید به وظایف و مسئولیتهایی محدود بشه که افراد بتونن به بهترین نحو اون وظایف رو انجام بدن.
- شاغل باید فنون و مهارتهای خاص شغل خودش رو یاد گرفته باشه.
- برای اینکه تعداد حرکات غیرضروری در انجام کار کم بشه، باید ابزار و وسایل کار در دسترس افراد قرار بگیره.
روش انگیزشی:
براساس تحقیقات، تقسیم کار به اجزای خیلی کوچک، باعث نارضایتی، فشارهای عصبی و افت عملکرد کارکنان میشه. بر اساس روش انگیزشی، شغل باید طوری طراحی بشه که باعث رضایت و ایجاد انگیزه در کارکنان بشه.
این روش براساس نظریههای زیر پیشنهاد شده:
- نظریه دو عاملی هرزبرگ:
در این نظریه، دو عامل بهداشتی و انگیزشی مطرح میشه. عوامل بهداشتی، عواملی هستن که نبودن اونها باعث نارضایتی میشه، اما اگر وجود داشته باشن تاثیری روی رضایت و ایجاد انگیزه ندارن. اما عوامل انگیزشی، به ماهیت کار مربوط هستن و باعث رضایت شغلی و ایجاد انگیزه میشن.
در این روش، بدون اینکه محتوای شغل تغییر کنه، کارکنان، مسئول برنامهریزی و نظارت بر فرایند کار هستن. در نتیجه مسئولیت کارکنان در قبال شغل و وظایف، مشخصتر میشه.
- نظریه فعالسازی:
این نظریه به دنبال این هست که، باید با ایجاد تنوع و کاهش خستگی، کارکنان رو فعال کرد. براساس این نظریه، تمرکز و دقت کارکنان در برابر محرکهای تکراری و یکنواخت، کاهش، و در مقابل محرکهای متنوع، افزایش پیدا میکنه.
بنابراین، وظایف ساده و تکراری که حاصل تجزیه کار به کوچک ترین جزء هست، باعث کسالت و بیعلاقگی کارکنان میشه. وقتی کارکنان در چنین موقعیتی قرار بگیرن، از کار فرار میکنن . پس براساس این نظریه، تنوع در کار باید مبنای طراحی شغل قرار بگیره تا باعث کاهش خستگی در کار بشه.
یکی از راهها، گردش شغلی هست. یعنی به جای اینکه فرد دائما در یک شغل خاص، مامور و مسئول باشه، مجموعهای از وظایف مختلف رو انجام میده.
نظریه ویژگیهای شغل:
در این نظریه،کارکنان زمانی برای انجام دادن کار انگیزه دارن که احساس کنند شغلشان باارزش هست و از عملکرد خودشون بازخورد میگیرن. در نظریه ویژگی های شغل، ابعاد کار به شکل زیر مورد توجه قرار میگیره:
- انجام کار باید به مجموعهای از مهارتها و تواناییهای گوناگون و متنوع نیاز داشته باشه.
- هویت کار باید معلوم باشه. یعنی بجای انجام دادن جزئی از کار، کارکنان باید یک کار رو بطور کامل انجام بدن.
- کار باید هم از نظر کسی که اون کار رو انجام میده و هم از نظر افراد دیگر مهم به شمار بیاد.
- شغل باید طوری طراحی بشه که شاغل اون کار، آزادی عمل لازم رو برای تصمیمگیری درباره رویه کار داشته باشه.
- طراحی شغل باید به صورت باشه که شاغل بتونه از عملکرد خودش بازخورد بگیره.
روش سیستمی:
منظور از این روش، اینه که بجای طراحی تک تک مشاغل، سیستم کار طوری طراحی بشه که ابعاد اجتماعی و فنی کار، مکمل همدیگه باشن. کار از نظر کارکنان، سرپرستان، مدیران و مسئولان سازمان بررسی میشه. از طریق اطلاعاتی که از این روش به دست میاد، سیستم کار طوری طراحی میشه که هم نیازهای انسانی و اجتماعی کارکنان برآورده بشه، هم ضرورتهای فنی کار انجام بشه.
از نظر کارکنان، شغلی خوبه که پیش پا افتاده و معمولی نباشه، تاحدی تنوع و آزادی عمل در اون وجود داشته باشه، وجهه اجتماعی خوبی داشته باشه و امکان پیشرفت شاغل رو فراهم کنه.
در روش سیستمی، هدف این هست که کارایی عملیات در وظایفی که نقش مهمی در روال کار دارن، افزایش پیدا کنه. همچنین به کارکنان اجازه داده میشه که درباره نحوه انجام این وظایف تصمیم بگیرن و اشتباهات رو در همون ابتدای کار اصلاح کنن.
روش مبتنی بر ویژگیهای عامل انسانی:
در این روش، ابزار، وسایل، تجهیزات و شرایط کار طوری طراحی میشن که حداکثر کارایی به دست بیاد و باعث بهداشت و ایمنی کار و رضایت کارکنان بشه.طراحی شغل بر این اساس، به دو روش تقسیم میشه:
- روش اول: شغل بر اساس ویژگیهای زیستی و جسمی انسان طراحی میشه. یعنی سازگاری کار با وضعیت فیزیکی افراد مورد توجه قرار میگیره.
- روش دوم: روش ادراکی-حرکتی هست. یعنی به پیامد روانی تماس کارکنان با ابزار و ماشین آلات و چگونگی تاثیر اینها بر عملکرد کارکنان توجه میشه. مثلا دقت میشه که محیط کار روشنایی مطلوبی داشته باشه تا کارکنان مجبور نباشن دنبال ابزار بگردن. درواقع سعی میشه که کار رو طوری طراحی کرد که کارکنان بدون فشار و خستگی بیش از حد، بتونن وظایفشون رو انجام بدن.
تهیه و تنظیم: تیم نوآفرین
ما در سایت نوآفرین کنار کسب و کار شما هستیم 🙂
دیدگاهتان را بنویسید