داستان زندگی محمد فروزانفر و محمد پیروز حمیدی
روایت ۵۰ سال رفاقت محمد پیروز حمیدی و محمد فروزانفر
حتما شنیده اید که می گویند، اگر شریک خوب بود، خدا هم شریک می گرفت. نمی گویم این حرف از بنیان غلط است اما می خواهم شما را با شراکت 50 ساله آقایان محمد فروزانفر و محمد پیروز حمیدی آشنا کنم.
پیشنهاد می کنم تا انتهی این مقاله را بخوانید، درس های بزرگی می توان از این دو عزیز یاد گرفت.
در بسیاری از روایات مهم به ستایش و مقایسه دوستی با برادری پرداخته شده است. دوست، برادری است که انسان مطابق میل خود انتخاب میکند.
محمد فروزانفر و محمد پیروز حمیدی، توانستند رابطهای بر پایه اعتماد و احترام بسازند و رکورد نیمقرن رفاقت و شراکت موفق ملی و بینالمللی را در تاریخ صنعت ایران به نام خود ثبت کنند.
به نظر آقای فروزانفر و حمیدی، دوستی آنها تاریخ مصرف نداشته و مهر انقضای رفاقتشان به دست عزرائیل است. این دو دوست حتی قصد دارند قبر دوطبقهای در بهشتزهرا بخرند و بعد از مرگ در کنار هم دفن شوند! در این مقاله گوشهای از زندگی و کار این دو بزرگوار را برایتان آوردهایم. پس در ادامه با ما همراه باشید.
جشن 50 سالگی صنایع غذایی کامبیز
همانطور که گفته شد، دوستی و همکاری آقای حمیدی و فروزانفر به ۵۰ سال پیش بازمیگردد. بعدها، این دوستی به روابط فامیلی نیز منجر شد. پسر آقای فروزانفر، داماد آقای حمیدی است.
این دو عزیز بهتازگی جشن ۵۰ سالگی بیزینس خود را در کنار همه کارکنان برگزار کرده و با امید و شادی ۵۱ امین سال تجارت خود را آغاز کردند.
در این جشن، آقای فروزانفر خطاب به همه کارمندان خود گفت: “ما از صفر شروع کردیم و به اینجا رسیدیم. باید ببینیم دلیل رسیدن به اینجا چه بوده است. درستی، صداقت، ارائه جنس مرغوب، حقیقت و روراستی بوده است که ما را به اینجا رسانده است. من ۵۰ سال است که با آقای حمیدی شریک هستم. شما هم میتوانید کسی را پیدا کنید که ۵۰ سال بدون درد و ناراحتی با هم شراکت کنید و از صفر شروع کرده و به اینجا برسید. بهشرط آنکه دروغ، غیبت، دزدی و خیانت بینتان نباشد. این را تا آخر عمر یادتان باشد که تنها چیزی که انسان را بالا میبرد، صداقت و راستی است. اگر ما جنس بد و تقلبی وارد بازار میکردیم یا به یکدیگر خیانت میکردیم؛ حداکثر ۵ سال میتوانستیم با همکار کنیم و نه ۵۰ سال.”
این سخنرانی فوقالعاده پربار، با تشویق خوبی از سوی کارکنان روبرو شد و به آنها انرژی مضاعفی بخشید.
خانواده های متفاوت، تجربه های کاری مشابه
آقای محمد فروزانفر متولد سال ۱۳۱۵ و آقای محمد پیروز حمیدی متولد سال ۱۳۱۶ است.
آقای فروزان فر متولد کاشان است. پدر او در بازار کاشان عطاری داشت. در سن ۶ سالگی به همراه خانواده، به تهران آمد. پدر او در تهران کارگری میکرد و آنها وضع مالی خوبی نداشتند.
فروزانفر تا کلاس پنجم ابتدایی بهصورت روزانه درس خواند. او بعد از کلاس پنجم، امکان درسخواندن نداشت و مجبور شد برود سر کار.
فروزانفر حدود ۸ سال، نزدیکی از همشهریهایش که کسبوکار فروش آبلیمو داشت؛ کار کرد.
او در سن ۱۸ سالگی بهصورت مستقل مشغول به کار شد و با شراکت یکی از دوستانش، یک مغازه آبلیمو فروشی باز کرد. اما چون شریکش در آن کار حرفه ای نبود؛ نتوانستند شراکت خود را ادامه دهند و بیزینس شان شکست خورد.
فروزانفر بعد از بههمخوردن شراکتش، مجبور شد دوباره برای کارفرمای قبلی خود کار کند.
پدر آقای حمیدی تاجر و ملاک بود؛ اما کسبوکار پدرش تأثیر مثبتی در زندگی او نداشت.
او تا سن ۱۶ سالگی در رفاه و آسایش زندگی میکرد. اما بعدها، به دلیل اختلافات خانوادگی، از محبت پدری محروم شد.
در سالهای بعد، او در شرکتی استخدام شد و توانست بازار را بهتر بشناسد. زمانی که از آن شرکت بیرون آمد؛ خودش کارگاه کوچکی را راهاندازی کرد. سرمایه اولیه این کارگاه، حقوق دو ماهی بود که او در شرکت کار کرده بود.
آقای حمیدی در آن کارگاه با برادرش شریک بود. آنها باوجوداینکه شروع خوبی داشتند، بیزینس شان دوامی نداشت.
آشنایی در زمان و مکان درست
آقای فروزانفر و حمیدی، زمانی با یکدیگر آشنا شدند که هر دو از شریک خود آسیبدیده و کسبوکارشان شکستخورده بود و به دنبال شریک قابلاعتمادی میگشتند که بتوانند دوباره وارد مسیر کارآفرینی شوند.
تجربه شکست در بازار و درک اهمیت نیازسنجی بهموقع مشتری، باعث شد فروزانفر و حمیدی برای رسیدن به موفقیت، استراتژی جدیدی را امتحان کنند. نقشه راه آنها برای ورود حرفهای به بازار و صنعت، از فروش شروع شد.
آنها در ادامه، با بهرهگیری از تجارب بهدستآمده، تصمیم گرفتند مجموعهای را با کمترین هزینه ممکن احداث کنند.
مجموعه کامبیز حدود ۵۰ سال است که مشغول به کار است و ۲ نسل را بازنشسته کرده است. برای نمونه، آقای حسین سهندی، ۲۸ سال است که با آقای فروزانفر و حمیدی همکاری میکند و دو سال دیگر بازنشسته میشود.
آقای حمیدی میگوید: “من افتخار میکنم که یکی از کارگرهای ما مانند آقای سهندی، برای خود تشکیل خانواده داده است و اکنون فرزندان او تحصیلات عالیه دارند. حتی اگر یکی از کارگرانمان از ما جلو بزند؛ بازهم باعث افتخار من است! ”
کارآفرینی در مقابل سرمایه گذاری در بانک
آقای حمیدی در جایی گفته است: “اگر هدف ما فقط کسب درآمد بود؛ میتوانستیم دفتر کار خود را بفروشیم و پول آن را در بانک بگذاریم و ماهبهماه سود آن را بگیریم؛ بدون آنکه دغدغه مالیات و بیمه و اینگونه مسائل را داشته باشیم؛ اما هدف ما ایجاد شغل بود. در واقع، اینکه تعداد کارکنان خود را افزایش دهیم و شغلهای بیشتری ایجاد کنیم؛ برای ما نوعی ارزش بود.
در هنگام استخدام هم بهجای اینکه فکر کنیم ما به چه نوع کارگری نیاز داریم، به نیاز افرادی که جویای کار هستند توجه میکنیم. مثلاً خانمی را استخدام کردیم که همسرش معلول بود و خرج خانه برعهدهاش بود. او سابقه کاری نداشت و کار را بلد نبود. ما خودمان به او آموزش دادیم و او توانست در مجموعه ما مشغول به کار شود.
از طرفی، ما تاکنون کسی را اخراج نکردهایم و اگر کسی از مجموعه کامبیز جدا شد؛ به خواسته خودش بوده است.”
شرط ماندگار شدن یک کسبوکار
فروزانفر و حمیدی از همان اول به دنبال بهدستآوردن رزق حلال بودند. زیرا اگر میخواستند کمفروشی کنند، قیمتهای غیرمنصفانه روی محصولات خود بگذارند یا از مواد اولیه نامرغوب استفاده کنند، قطعاً شراکت و بیزینس آنها ۵۰ سال دوام نمیآورد.
آنها مانند هر کارآفرین دیگری، در مسیر خود با چالشهایی مواجه شدند. برای مثال، چند سال طول کشید تا توانستند برای توسعه کار خود از بانک صادرات، ۱۰ هزار تومان وام بگیرند یا برای اینکه بتوانند چکهای خود را بهموقع پرداخت کنند، از ۷ صبح تا ۲ بعدازظهر که بانک بسته شود، از این مغازه به آن مغازه میرفتند تا پول خود را از صاحبان کسبوکارهای مختلف بگیرند.
مزیت های کسبوکار خانوادگی
دختر آقای حمیدی که عروس آقای فروزانفر هم هست؛ در مجموعه کامبیز مشغول به کار است. از نظر او کار خانوادگی محاسن زیادی دارد؛ از جمله اینکه همه از شرایط هم باخبر هستند، راحتتر میتوانند با هم کنار بیایند و باتوجهبه شناختی که طرفین از یکدیگر دارند؛ راحتتر میتوانند مسائل و مشکلات را حل کنند.
به نظر خانم حمیدی، شاید از معایب کار خانوادگی این باشد که اگر همه خانواده مجبور شوند در مراسمی شرکت کنند؛ کارها عقب میماند. اما بهطورکلی، مزایای کار خانوادگی بیشتر از چالشهای آن است.
در ستایش شریک قابلاعتماد
شاید بزرگترین درسی که از سرگذشت این دو کارآفرین برجسته میگیریم این باشد که داشتن شریک خوب و قابلاعتماد؛ بزرگترین عامل ماندگاری و موفقیت یک کسبوکار است. به قول آقای فروزانفر: “کسی را پیدا کنید که بتواند ۵۰ سال با شما هم سفره و همکار باشد و در کنار هم رشد کنید! ”
امیدواریم شما هم در مسیر زندگی و کاری خود، شریک ایدهآلتان را یافته و در کنار هم قلههای موفقیت را فتح کنید!
درباره فهیمه رمضانی
من فهیمه رمضانی هستم و با توجه به تجربه 9 ساله در صنعت تولید و تحصیل در رشته مدیریت کسب و کار، این مقاله ها رو می نویسم. خوشحال میشم نظرات خودتون رو برام بنویسید تا با دیدگاه های شما هم آشنا شوم.
نوشتههای بیشتر از فهیمه رمضانی
دیدگاهتان را بنویسید